ترجمه چیست؟


امروزه بسیاری از صاحبنظران بر این عقیده اند که مترجم خوب کسی است که به زبان مبدا (زبانی که از آن ترجمه میشود)و زبان مقصد (زبانی که به آن ترجمه میشود) و موضوع متن مورد ترجمه احاطه داشته باشد.

امروزه بسیاری از صاحبنظران بر این عقیده اند که مترجم خوب کسی است که به زبان مبدا (زبانی که از آن ترجمه میشود)و زبان مقصد (زبانی که به آن ترجمه میشود) و موضوع متن مورد ترجمه احاطه داشته باشد.


همچنین ترجمه خوب را ترجمه ای می دانند که در آن مترجم توانسته باشد برای متن زبان مبدا نزدیکترین و مصطلح ترین معادل را در زبان مقصد بیابد. در چنین ترجمه ای نخست انتقال درست معنا مهم شمرده می شود سپس رعایت سبک(نایدا؛1974؛ص 12).



برای نمونه وقتی در ترجمه he suffers from pneumonia بنویسیم : او از ذات الریه رنج می برد ؛در حقیقت نزدیکترین معادل را یافته ایم اما این معادل خود مصطلحترین معادل در فارسی نیست. ما غالبا همین مفهوم را با استفاده از قالب معنایی دیگری بیان می کنیم : او مبتلا به ذات الریه است.



رعایت سبک و شیوه بیان متن مبدا در ترجمه غالبا بسیار دشوار است؛هر گاه مترجم نتواند شیوه بیان متن مبدا را در ترجمه رعایت کند بهتر است که تنها به انتقال صحیح معنا اکتفا کند نه آنکه معنا را فدای سبک کند.



البته در ترجمه آثار ادبی زبان نویسنده همان قدر اهمیت دارد که معنا و بطور کلی آنچه موجب تمایز سبک ها می شود چگونه گفتن است؛مترجم تازه کاری که نتواند شیوه بیان متن مبدا را در ترجمه حفظ کند بهتر است از ترجمه آثار ادبی چشم بپوشد

مراحل ترجمه


بر حسب اینکه واحد ترجمه کلمه ؛جمله؛یا مفهوم کلی باشد ترجمه را می توان به سه مرحله تقسیم کرد:


کلمه به کلمه: در این مرحله واحد ترجمه کلمه است به این معنا که در برابر هر کلمه ای که در متن زبان مبدا آمده است یک کلمه معادل در زبان مقصد به کار گرفته می شود(کتفورد؛1965؛ص 25 ).

بر حسب اینکه واحد ترجمه کلمه ؛جمله؛یا مفهوم کلی باشد ترجمه را می توان به سه مرحله تقسیم کرد:


کلمه به کلمه: در این مرحله واحد ترجمه کلمه است به این معنا که در برابر هر کلمه ای که در متن زبان مبدا آمده است یک کلمه معادل در زبان مقصد به کار گرفته می شود(کتفورد؛1965؛ص 25 ).


در برگردان بسیاری از عبارات و اسامی خاص از قبیل ترجمه ministry of labor به وزارت کار و deep structure به ژرف ساخت ؛ ترجمه کلمه به کلمه کارآیی کافی دارد.


اما به ندرت ممکن است بتوان جمله ای را سراسر کلمه به کلمه ترجمه کرد زیرا در مواردی که ساخت دستوری زبان های مبدا و مقصد با یکدیگر متفاوت باشد(چنان که مثلا فعل در انگلیسی معمولا بعد از فاعل قرار می گیرد و در فارسی معمولا در آخر جمله می آید)؛ترجمه کلمه به کلمه موجب جا به جا شدن فعل یا سایر اجزای جمله می شود و در نتیجه جمله حاصله در زبان مقصد از لحاظ ساخت دستوری نادرست به حساب می آید؛مثال:
او رفت
1.He went
من فکر می کنم او هست باهوش
2. I think he is clever


ترجمه کلمه به کلمه جمله شماره 1 هم از نظر ساخت دستوری زبان فارسی درست است و هم از نظر معنا. اما جمله ای که حاصل ترجمه کلمه به کلمه تمام اجزای جمله شماره 2 است؛بر اساس قواعد دستوری رایج در فارسی درست به حساب نمی آید.


تحت اللفظی: در این مرحله واحد ترجمه عبارت و جمله است و قواعد دستوری زبان مقصد (از جمله ترتیب قرار گرفتن فاعل و فعل ؛صفت و موصوف؛ مضاف و مضاف الیه و غیره در جمله) در ترجمه رعایت می شود.


من فکر می کنم او باهوش است
I think he is clever


در تمام مواردی که ترجمه جمله ها و عبارات متن مبدا نیاز به اعمال تطابقها و برابریابی های دستوری و معنایی نداشته باشد؛می توان از ترجمه تحت اللفظی استفاده کرد.


مفهومی: در این مرحله دیگر واحد ترجمه کلمه و جمله نیست بلکه مفهوم کلی است.ترجمه مفهومی در موارد زیر ضروری است:


وقتی که ترجمه تحت اللفظی جمله یا عبارت در دست ترجمه از لحاظ دستوری یا از لحاظ معنایی در زبان مقصد نامانوس یا نامفهوم باشد؛مترجم باید با برابریابی دستوری و معنایی که دو ویژگی ترجمه مفهومی است متن را ترجمه کند.به نمونه های زیر توجه کنید:


1. He knew that he could not walk anymore
الف) می دانست که دیگر نمی توانست راه برود.
ب) می دانست که دیگر نمی تواند راه برود.


ترجمه الف تحت اللفظی است و ساخت دستوری آن با ساخت جمله شماره 1 مطابقت دارد. اما این جمله به رغم معنی دار بودن در فارسی فصیح درست به حساب نمی آید؛ زیرا برخلاف قواعد دستوری رایج در زبان فارسی فعل جمله های پایه و پیرو از نظر زمانی با یکدیگر مطابقت ندارد.


در ترجمه ب که هم از نظر معنا و هم از نظر ساخت دستوری درست است برابریابی دستوری صورت گرفته است یعنی یافتن قالبی دستوری که برای بیان همان مفهوم در فارسی بکار گرفته می شود؛وجه تمایز آن با ترجمه تحت اللفظی همین است.


2. He gave me a nasty look
الف) نگاه کثیفی به من انداخت
ب) چپ چپ نگاهم کرد


در این مورد هم ترجمه الف تحت اللفظی است به این معنا که معنای تک تک کلمات انگلیسی در آن حفظ شده است. اما در ترجمه ب مفهوم کلی (بدون توجه به معنای تحت اللفظی کلمه nasty ) حفظ شده است؛در اینجا برابریابی معنایی صورت گرفته است؛وجه تمایز آن با ترجمه تحت اللفظی همین است.


2.وقتی که مفهوم کلی عبارت یا جمله در دست ترجمه نه به معنای تک تک کلماتی که در آن آمده است بلکه به مفهوم خاصی بستگی داشته باشد که این مجموعه به ذهن خواننده متبادر می کند؛از آن جمله است ترجمه ضرب المثلها ؛عبارات تشبیهی؛استعاری؛اصطلاحی و غیره؛به نمونه زیر توجه کنید:


1. Do as romans while in rome
الف)در رم مثل رمی ها باش
ب)خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو


در این مورد ترجمه الف تحت اللفظی است زیرا با وجود اینکه هر کلمه آن به یک معادل ترجمه شده و از لحاظ دستوری هم ایرادی ندارد فاقد مفهوم حقیقی این ضرب المثل انگلیسی است چنان که خواننده با خواندن آن متوجه نمی شود که مفهوم آن برابر است با خواهی نشوی رسوا؛همرنگ جماعت شو ؛پس ترجمه ب که همان مفهوم را در قالب ضرب المثل معادلی در فارسی بیان کرده ؛درست است.


به این ترتیب هنگام ترجمه مواردی پیش می آید که باید متن را کلمه به کلمه؛تحت اللفظی یا مفهومی ترجمه کرد.


دقیق ترین ترجمه آن است که با ترجمه کلمه به کلمه آغاز کنیم سپس به تطابق و برابر یابی دستوری بپردازیم و در موارد لازم به ترجمه مفهومی دست بزنیم

بهره گیری از دستور و قواعد زبان



مترجم باید نخست متن مورد ترجمه را به درستی بفهمد وسپس بکوشد آن را به درستی به زبان مقصد برگرداند.


درک درست متن به دو عامل بستگی دارد:یکی بهره گیری از دستور زبان و دیگری استفاده صحیح و بجا از فرهنگ های زبان و سایر مراجع اطلاعاتی.


1_ تحلیل دستوری جمله های متن یکی از عوامل عمده ای است که درست فهمیدن متن را تضمین می کند.


برای این کار باید جمله را در زبان مبدا به نهاد و گزاره تقسیم کرد و به این وسیله اجزای اصلی آن یعنی فاعل و فعل و مفعول را مشخص کرد.


غالبا با چنین کاری اجزای دیگر جمله نظیر قید؛صفت؛جمله های پایه و پیرو و غیره را با سهولت بیشتری می توان تشخیص داد.


هر اندازه اجزای جمله بیشتر و دقیق تر مشخص شود درک و فهم متن دقیقتر خواهد بود.


2_ ممکن است جمله در دست ترجمه جمله ساده ای باشد یعنی جمله ای که دارای یک فعل و مفهومی کامل است(ناتل خانلری؛1355؛ص134).


هر گاه مترجم در فهم و درک چنین جمله ای به اشکال برخورد کند؛در آن صورت یا برای کلمات معناهای درستی نیافته و یا نتوانسته است هویت دستوری کلمات را تشخیص دهد و معادل ها را بر اساس آن انتخاب کند؛مثلا در جمله زیر:


In jungle yellow fever the monkey is the reservoir of the disease
این امکان هست که مترجم تازه کار منظور نویسنده را به درستی نفهمد و به جای عبارت[در تب زرد جنگلی]؛عبارت[در جنگل؛تب زرد] را انتخاب کند.


اما اگر این جمله را به نهاد و گزاره تقسیم کند یعنی فعل و آنچه را بعد از آن آمده است به عنوان گزاره و آنچه را پیش از فعل آمده به عنوان نهاد جدا کند ؛آنگاه بهتر می تواند جز اصلی نهاد یعنی فاعل را بیابد و متوجه می شود که fever فاعل نیست و دو کلمه jungle , yellow به ترتیب مضاف و صفت آن هستند.


پس از چنین تحلیلی ابهام جمله از بین می رود:میمون منبع بیماری تب زرد جنگلی است.


3_ممکن است جمله در دست ترجمه از نظر دستوری جمله ای مرکب و دارای دو فعل یا بیشتر باشد.


در هر جمله مرکب یک جمله ساده و اصلی وجود دارد که پیام عمده و اصلی گوینده را تشکیل می دهد.


این جمله جمله پایه و یک یا چند جمله دیگری که برای تکمیل معنی آن می آید؛جمله پیرو خوانده می شود(خانلری؛1355؛ص 138).


برای درک و فهم چنین جمله ای باید نخست جمله پایه و سپس جمله یا جمله های پیرو را مشخص کرد.


برای این کار میتوان ابتدا جمله پایه را به تنهایی و جمله یا جمله های پیرو را نیز بصورت جمله های مستقل (بدون حروف ربط) در نظر گرفت و پس از آن می توان نخست بدون در نظر گرفتن معنی و موقعیت حروف و کلمات ربط و با تقسیم جمله ها به نهاد و گزاره دست به ترجمه جمله ها زد و سپس با در نظر گرفتن معنی و موقعیت این حروف و کلمات جمله های ترجمه شده را به هم پیوند داد.


به مثال زیر توجه کنید:
He asked himself these questions over and over again as he sat with a cigar between his teeth and his long legs stretched out on the opposite seat.
1. He asked these questions over and over again
جمله پایه
2. He sat with a cigar between his teeth
جمله پیرو
3. His long legs stretched out on the opposite seat.
جمله پیرو

جواب به ایمیل



این موسیقی که روی بلاگ گذاشته شده از یه خواننده عرب به اسم" ماهر زین " هست و اسم آهنگ هم For the rest of my life


اما برای مهارت پیدا کردن درWriting هم کتاب خاصی مدنظرم نیست ولی توی کتاب interchange  نکته هایی برای نوشتن به متن گفته شده که خودم چند موردش و توی این بلاگ پست گذاشتم.



درمورد استفاده از کلمات پرکاربرد برای نوشتن متن هم باید بدونین که کدوم کلمه مناسب موضوع متن شماست چون همونطور که میدونید در زبان انگلیسی برای یک لغت چندتا لغت وجود داره که در موضوع های مختلف معنی خاص خودش میده. به هرحال گوش دادن به اخبار و دیدن فیلم و خواندن کتاب و مقاله بهتون کمک میکنه که بصورت خودکار ذهنتون با کلمه های مرتبط به یه موضوع آشنا بشه و خودبخود در زمان صحبت کردن به انگلیسی و یا حتی نگارش زبان از اون کلمه ها استفاده کنین....


در پست های بعدی حتما از این موارد کلماتی که در متن با هم می آیند را خواهم گذاشت تا متوجه مطلب بشین



در ادامه مطلب هم متن این آهنگی که روی بلاگ گذاشته شده رو میتونین با خواننده همسرایی کنین

   

ادامه مطلب ...